الهه ی الهام
انجمن ادبی
«غم زنانه» دوست عزیزم«مجید خادمی» که استاد خوشنویسی هم هست، تعریف می کرد که درسال های گذشته یک دوره ضمن خدمت خوشنویسی برای معلم های پرورشی اسلامشهری برگزارکرده بود. دریکی ازهمان روزها، مصراع: «غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟»حافظ رابه عنوان سرمشق به شاگردانش داده بود تا برای جلسه ی بعدی ده بارازرویش بنویسند و بیاورند. جلسه ی بعدش یکی ازآقایان ده مرتبه نوشته بوده:« غم زنانه خورم یافراق یارکشم؟» آقای خادمی ازاوپرسیده بوده:«این یعنی چه؟»هنرجو، جواب داده بود:«شعرحافظ است دیگر!»استاد گفته بود:«می دانم شعرحافظ است؛این راکه خودم به شماگفته ام. این غم زنانه، یعنی چه؟»ابروها رادرهم کشیده و با حالت دلسوزی وهمدردی وگردن کج جواب داده بود:« منظورحضرت حافظ، زن های است که شاغل نیستند وهمه اش درخانه می نشینند وغم وغصّه می خورند و ...» ... حالا شما بفرمایید من« به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟!» نظرات شما عزیزان: یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 9:2 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|